دعوتنامهی عروسی مردم اوز، در ۶۰ سال قبل
مرضیه بازرگانی: در گذشته که کارت عروسی نبود، مردم اوز جهت دعوت قوم و خویش و سایرین به مراسم عروسی، در یک شب معین، چند تن از بزرگان خانوادهی داماد که افراد فامیل و اهالی محل را میشناختد، دعوت میشدند تا سِیاهَه بگیرند و اسامی آقایانی که قرار بود دعوت شوند را نوشته و برایشان دعوتنامه بنویسند. در گویش اوزی به فهرست برداری از اسامی افراد جهت دعوت به مراسم عروسی،سِیاهَه گِرِِتَه می گویند.
در این مراسم چند نفر که خوشخط بودند، دعوتنامهها را با گذاشتن کاربن، نوشته و چند جوان هم وظیفهی رساندن آنها به مهمانان را بهعهده داشتند و بدین وسیله با همدلی و شادمانی این بخش از مراسم عروسی انجام میشد.
برای دعوت از زنان، حدوداً پنج نفر از زنان خانوادهی عروس انتخاب میشدند تا به نمایندگی از خانوادهی عروس، به خانهی خویشان، آشنایان و همسایگان رفته و از آنان دعوت بهعمل آوردند. این بانوان که چادری مشکی مانند چادر زنان قاجار میپوشیدند را زِنِیَی دِرَیدِهی مینامیدند.
در هر خانه از این بانوان، با انواع تنقلات مانند گردو، بادام و همچنین تخممرغ آبپز، نارگیل، شکرپنیر، سمبوسه، کلوچه، شربت و… پذیرایی بهعمل میآمد.
کودکان این بانوان، منتظر بودند که مادر سری به خانه بزند تا آن خوراکیهای خوشمزه را، نوش جان کنند.
خانوادهی داماد نیز، از بین قوم و خویش خود، زنانِ دِرَیدِهی را برای دعوت از فامیل، آشنایان و همسایهها میفرستاد.
هرگاه در کوچههای شهر اوز، تعدادی بانوی چادر مشکی مشاهده میشد، همه میفهمیدند بهمبارکی و شادی، مراسم جشنِ عروسی دو عزیز در راه است.
متن زیر، بازنویسی شده دعوت نامه زنده یاد محمد شریف بهروزی است که مردم را جهت مراسم عروسی فرزندش دعوت نموده است. اصل این برگه هم اکنون به عنوان یک سند تاریخی درموزه مردم شناسی اوز نگهداری می شود.
با تایید خداوند متعال، به مبارکی و میمنتی جشن عروسی فرزندم محمداسماعیل در روز ۲۴و ۴۱/۸/۲۵ برگزار است، متمنی است برای صرف ناهار در روز جمعه ساعت دوازده، بنده را مفتخر گردانید.
محمدشریف بهروزی