دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

کوزَکای بَراتی، کوزه ای با خاطراتی به شیرینی سال‌های کودکی

 

 

 

 

فاطمه رضایی

اوز در سالهای خیلی دور، آن سالهایی که میدان «لرد دَره » رونق اقتصادی شهرم بود، در مغازه کوزه گری، کوزه هایی در ابعاد مختلف ساخته می شد،که به کوچکترین آنها «کوزکای براتی» گفته می شد، که وجه تسمیه این نام به خاطر کاربرد و استفاده آن درماه “برات”بود که به همین نام هم ماندگار شد.

مراسمی به بلندای تاریخ این مرز و بوم
بنا بر اعتقادات مردم اوز، از اول تا نیمه شعبان را بَرات می نامند. آنها معتقد بودند که سرنوشت هر فرد در شب بَرات، نوشته می شود و یا اسامی افرادی که در طول سال قرار است از دنیا بروند به دست فرشته مرگ سپرده می شود. این اعتقادات در حد یک باور عامیانه قدیمی می باشد که جنبه دینی یا مذهبی نداشته و روایت یا احادیث محکمی در این زمینه وجود ندارد. بر همین مبنا خیر و خیرات فراوانی از اول این ماه تا نیمه شعبان، هم برای خود و هم برای آرامش خفتگان در خاک انجام می دادند.

اما خیرات در اوز و سایر مناطق جنوب، جدای از این باورها، فلسفه دیگری نیز دارد، اینکه هم برای خود و هم برای خفتگان در خاک حرمت قائل شده و طبق احادیث و اعتقادات مذهبی خود در دادن خیرات و صدقات، همیشه گوی سبقت را در این کار از همدیگر ربوده اند. معمولاً در شب بَرات، انواع و اقسام خوراکی ها شامل نان های محلی، گپک و حلوا و.. به خانه اقوام، همسایگان، مستمندان و قسمتی هم به مساجد شهر برده تا بین نماز گزاران تقسیم گردد . آنان معتقد هستند، درگذشتگان چشم انتظار خیراتی از دنیای زندگان هستند تا برای آنها فرستاده شود.

کوزَکای بَراتی مختص کودکان خفته در خاک بود. یعنی خانواده هایی که کودکان آنها در زمان فوت فقط از شیر مادر و شربت تغذیه می شده اند، شربت را مختص به خیرات نوزادان می دانستند، که آن هم در غروب روز چهاردهم شعبان، مادر خانواده شربت طارونه یا گلاب را آماده کرده و در کوزَکای براتی که از قبل شسته شده بود، ریخته و به کودکان همسایه و یا بچه هایی که در حال عبور از کوچه بودند می دادند، تا ذهن به غم نشسته مادر با خیراتی از جنس شربتی خنک، دل فرزند خفته در خاکش را با مهر مادری پیوند دهد و فرزند نیز، سهمی از دنیای زندگان داشته باشد.

کودکان خوشحال از دریافت کوزکای پر از شربت براتی، فارغ از چشمان به اشک نشسته مادر داغدار، آن را با لذت بر لب گذاشته و شیرینی و خنکی شربت را با جان و دل مزه مزه کرده و به سینه می کشیدند و با دعای خیر مادر داغدیده که برای آنها عمری طولانی و باعزت از خداوند می خواست، شادی کنان از آنجا دور می شدند.

طبق اعتقادات مردم خوب شهرم که انسان تا وقتی زنده است باید با دست خود خیرات و توشه سفر آخرت خود را آماده کند، کار خود را با مثالی این چنینی که خیرات بعد از مرگ همچون چراغ پشت سر می ماند که زیاد نوری به جلوی پای انسان نمی تاباند، دیگران را تشویق به دادن صدقات و خیرات کرده و برای ادای این فریضه دینی، گوی سبقت را از هم ربوده و هوای دل نیازمندان و مستمندان شهر را همچنان داشته و خواهند داشت.

اما کوزکای براتی برای نوزادان خفته در خاک، هنوز هم در دستان کودکان شاد امروز در ماه برات و شیرینی شربتی خنک و گوارای آن روزهای کودکی را برایم تداعی می کند، که با خوشحالی کوزکای براتی را تا ماه ها در نزد خود نگه داشته و همچون جان شیرین از آن مراقبت می کردیم. گه گاهی نیز با شربت های دست مادر پر شده و باز مزه کنان خنکای دلهای کودکی مان می شد که لذت شیرینی آن را برایمان ماندگار می کرد. در آن روزها، فارغ از قلب های به غم نشسته مادرانی بودیم که بعدها مفهوم دعای خیر « پیر ببش بَچم» را درک کردیم. او چه دعای زیبایی داشت برای ما بچه ها، دعایی از ته دل دردمند خود، دعایی به بلندای عمرمان و من اکنون، همان دعای دیروز را برای بچه های امروز، از خداوند طلب می کنم. دعای رسیدن به پیری همراه با سلامتی و عاقبت به خیری برای تمام فرزندان شهرم و سرزمینم و می گویمشان الهی که « به کمال پیری برسید، بچیای خَشوم».

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

1 Responses to “کوزَکای بَراتی، کوزه ای با خاطراتی به شیرینی سال‌های کودکی”

  1. ناشناس گفت:

    با تشکر که یاد گذشته را در دلمان زنده کردید ولی بهتر بود کاملتر توضیح میدادین که به ازای هر بچه ی فوت شده فکر کنم دو تا کوزکی میدادن .
    در هر حال خوبه که سنتهای قدیم رو نسل امروز بدونن و حتی اگه بشه که فراموش نشه اون صفا و مودتهای بی ریا. با سپاس

آخرین نظرات
  • اقای راوند این خبر مهم. را در سایر. رسانه هم. مانند. پیام. دانش. و.......منتشر. کنند. تابیشتر. انعکاس. داشته باشد. با تشکر. اوزی. ازشیراز واقعا که برای اوز. زیبنده. نیست...
    سپاس از اقای محمد رفیع. راوند در مطلب: چرا پس از ۷ سال، خبرنگار صدا و سیما در اوز، معرفی نمی شود؟
  • اوز به عنوان یک شهرستان فرهنگی فاقد یک خبر نگار رسمی از صدا وسیمای فارس. است ودر بین شهرهای اطراف. دربی خبری تلویزنونی. است انتظار. است فرمانداری. واداره فرهنگ. وارشاد. ا...
    چرا اوز. خبرنگار صدا وسیما ندارد ، در مطلب: چرا پس از ۷ سال، خبرنگار صدا و سیما در اوز، معرفی نمی شود؟
  • تبریک و آرزوی موفقیت برای ایشان...
    لیلا -اوز در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • امیدوارم شاهد یک کشور کاملأ ملی ایران زمین باشیم که در شایستگیهای مختلف واقعا بهترینها را منصوب نموده تا تمامی اقشار و اقوام و اندیشه های مختلف کشور مفتخرانه در حال یک خد...
    اوزی در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • این انتصاب را به ایشان تبریک می‌گوییم و برایشان آرزوی موفقیت داریم...
    اوزی در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • درود و با آرزوی موفقیت ایشان...
    در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • درود بر فرهیخته بانوی شعر و ادب سر کار خانم سیلوانا سلمانپور که همچون گذشته نسبت به علاقمندی به  زادگاهش راهکارهای با ارزشی ارائه دادند  و تلاش  و کوشش عزیزان به ویژه در...
    علی انجام در مطلب: حمایت قاطع سیلوانا سلمانپور از فعالیت های فرهنگی مردم اوز
  • کاری انجام نشده وکاری. نکرده اند که شما تشکر. وتمجید میکنید کمی صبر کنید تا معلوم شود چند مرده. حلاجند...
    خدمت جناب. بازرگانی در مطلب: پیام تبریک موزه مردم شناسی اوز به سعید شریفی به مناسبت انتصاب ایشان به عنوان رئیس دفتر نماینده مجلس
  • ازین اخبارها خیلی زیاد. شنیده ایم. اما چندان تاثیری برای مردم. وشهر. اوز. ندارد...
    اوزی. معلم در مطلب: حضور دبیر خانه کتاب اوز در نمایشگاه تهران
  • خبر مسرت بخش ارتقا شهرداری خدمت همه شهروندان و همشهریان عزیز تبریک میگویم. و سپاسگزارم از زحمات شورای شهر و شهردار محترم...
    احمد از شیراز در مطلب: درجه شهرداری اوز ارتقا یافت