دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

نامه‌ای از هنرمند خوشنویس، مرحوم محمدربیع زمان‌زاده در ۹۶ سال قبل

 

مرضیه بازرگانی

نامه‌ای از مرحوم محمدربیع زمان‌زاده به حاجی‌محمدسعید حاج‌اسماعیل که به‌عنوان یک‌سند در موزه مردم‌شناسی اوز نگهداری می‌شود و با خط زیبای شکسته‌نستعلیق در سال ۱۳۴۸ ه. ق (۹۶ سال قبل)، نگاشته شده است. این نوشته، اهمیت به خوش‌نویسی و خطاطی که هنری بصری است را در گذشته نشان می‌دهد.
از فرزندان این هنرمند خوش‌نویس درخواست نمودیم تا خلاصه‌ای از زندگی پدر ارجمندشان برای درج در سایت موزه بنویسند.

 

یادنامه‌ای از مرحوم محمدربیع زمان‌زاده که توسط فرزندان غلامرضا، علیرضا، عهدیه و شایسته تهیه شده است.

با تقدیم عرض سلام
قبل از هرچیز باید تشکر کنیم از دست‌اندرکاران موزه مردم‌شناسی شهر اوز که‌ درخواست کرده بودید‌ خلاصه‌ای از شرح‌حال مرحوم پدرمان زنده‌یاد محمدربیع زمان‌زاده، برای شما تهیه نماییم.

پدر مرحوم‌مان محمدربیع زمان‌زاده فرزند محمدزمان حاجی علی‌اکبر در سال ۱۲۸۳ شمسی در اوز متولد شد و ما تا آنجایی که از تاریخچه‌ی زندگی پدرمان به یاد داریم، دوران کودکی خود را در اوز و کرمان گذراند و سپس راهی بندرعباس شد و از آن‌جا هم برای ادامه تحصیل و کار همراه با چند‌تن از همشهریان، عازم کشور هندوستان شد. ایشان در بمبئی هندوستان، زبان انگلیسی را فرا گرفته و پس از اتمام تحصیلات، به بندرعباس بازگشت. بعد از بازگشت از هندوستان، بین سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ در فرمانداری شهر بندرعباس مشغول به‌کار شد و بعد از سال‌ها کار و کسب تجربه در حرفه‌اش به‌سمت معاونت فرمانداری بندرعباس منصوب گردید. فرماندار بندرعباس در آن زمان، شخصی کاردان و معروف به‌نام مهندس بهادر بود که چون از بازده کارهای پدرمان خیلی راضی بود، ایشان را به‌عنوان معاون خود برگزید. بعد از سال ۱۳۲۰ شمسی به‌دلیل جنگ‌ جهانی دوم و هرج‌ومرج آن دوران، پدرمان از فرمانداری استعفا داد و مدتی در ارتش مشغول به‌کار شد.

ایشان در سال ۱۳۲۵ به‌‌دلیل مسلط بودن به زبان انگلیسی در شرکت نفت آبادان که کارکنان انگلیسی هم مشغول به‌کار بودند، به استخدام این شرکت در آمد و مسئول اداره کارگزینی و کارمند عالیرتبه و همچنین مترجم زبان انگلیسی این شرکت گردید.

پدرمان در سال ۱۳۴۲ شمسی از شرکت ملی نفت ایران بازنشسته شد و دوران بازنشستگی خود را در اوز سپری نمود. وی چه در زمانی که در فرمانداری بندرعباس مشغول به‌کار بود و چه زمانی که در شرکت نفت آبادان و چه در دوره بازنشستگی‌اش در اوز، همیشه دوستدار مردم و مورد احترام کارکنان، همکاران، دوستان و اقوام بود و تا آن‌جایی که از دستش بر‌می‌آمد از کمک و همراهی به دیگران دریغ نمی‌‌نمود و در کارهای خیر حضوری فعال داشت.

پدرمان در هنر نقاشی و خطاطی و همچنین نویسندگی مهارت خاصی داشت. روی دیوارهای منزل مسکونی‌مان در اوز، نقاشی و خطاطی‌های زیبا و چشمگیر فراوان خلق‌ کرده بود که مورد توجه مردم قرار می‌گرفت.

او برای دوستانش نامه‌نگاری می‌کرد و دفترچه خاطرات درباره خود و دوستانش می‌نوشت، حتی دفترچه‌ای داشت به‌زبان انگلیسی برای یادگیری کودکان و نوجوانان و همچنین خاطرات خود را در آن دفترچه نوشته بود.

به یاد داریم که بزرگان و صاحب‌منصبان آن روزِ اوز و حتی بزرگان بلوکات اوز مثل کوره، فیشور، هود، کهنه، بیدشهر و قلات که مقام مهمی در ادارات و شرکت‌های دولتی و خصوصی آن‌زمان داشتند، برای مشاوره، راهنمایی و نوشتن نامه‌های مهم به مقامات بالاتر کشوری در شیراز و یا تهران از پدرمان کمک می‌گرفتند و ایشان هم بدون هیچ چشم‌داشتی و از صمیم قلب امورات‌شان را انجام می‌داد.

پدرمان علاقه عجیبی به بازی شطرنج داشت و همیشه با دائی‌هایمان مرحوم حاج‌ محمدامین امین‌زاده و حاج‌ محمد‌امین شریف‌زاده و دوستانی که علاقه مند به بازی شطرنج بودند خود را سرگرم می‌کرد. همچنین علاقه خاصی به موسیقی داشت و تار را خوب می‌نواخت. او خیلی به ظاهر و آراستگی و شیک‌پوشی خود اهمیت می‌داد، در ضمن پدرمان انسان شوخ‌طبعی بود که خیلی از دوستان را با شوخی‌های زیبا و بجا سرگرم می‌‌کرد.

در اوایل سال ۱۳۴۵ قصد داشت بنا به پیشنهاد و کمک شرکت ملی نفت ایران، شعبه‌ای از شرکت نفت را برای فروش فرآورده‌های نفتی در لارستان به شکل مدرن و با تاسیسات مجهز به سیستم‌های روز آن زمان، راه‌اندازی نماید که متاسفانه عمرشان کفاف نداد.

در تیرماه ۱۳۴۵ دچار سکته مغزی شد و پزشکی که او را مداوا می‌کرد به خانواده و نزدیکان توصیه نمود که او را هرچه زودتر به شیراز اعزام کنند و از آن‌جا هم مستقیم به بیمارستان نمازی شیراز که یکی از مجهزترین بیمارستا‌های ایران بود منتقل کردیم.
بعد از یک ماه بستری و مداوا، متاسفانه دارفانی را وداع گفت.

پدرمان در سال ۱۳۲۹ شمسی با بلقیس امین‌زاده فرزند حاج‌محمدرسول امین‌زاده ازدواج نمود و از این وصلت صاحب ۴ فرزند شد به نام‌های غلامرضا(مقیم استرالیا)، علیرضا(مقیم آلمان)، عهدیه(مقیم امارات) و شایسته(مقیم آلمان).

ایشان دارای دو برادر به‌نام‌های محمدرسول و محمدیوسف زمان‌زاده و دو خواهر به نام‌های مکیه و خیرالنساء بودند.

بازنویسی نامه مرحوم محمدربیع زمان‌زاده

منها و الیها دبی ۸ شوال ۱۳۴۸

مقام محترم جناب عمده‌التجار و الاعیان‌اجل ولی‌انعمی افتخار‌الحاج حاجی‌محمدسعید خلف مرحوم‌الحاج‌اسمعیل صاحب تاجر محترم اوزی دام‌اقباله

فدایت شوم
احتراماً عرض میشود آنکه برحسب مرقومهٔ حضرت آقای حاجی‌محمدعلی صاحب و تجدیداتی از آقازینل که هم به‌ تاکیدات معظم‌الیه بوده صرف‌نظر از معلمی در اوز کرده آمدم عباسی چون در بمبئی تشریف داشت کسب‌ تکلیف شد بموجب پاسخیکه لفاً تقدیم است مراجعه قطعی به سرِ کار فرموده، لذا ملتمساً خاضعانه رجامند است بجوابی سرافراز فرموده که رفع نگرانی گردد. با احترامات فایقه خاتمه داده دوام پایندگی و صحت‌سای را تمنا مینماید.
مخلصکم-محمدربیع محمد‌زمان اوزی-زمان‌زاده

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

2 Responses to “نامه‌ای از هنرمند خوشنویس، مرحوم محمدربیع زمان‌زاده در ۹۶ سال قبل”

  1. قلم گفت:

    بسیار زیبا
    خداوند ایشان و همه اموات را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد.

  2. ناشناس گفت:

    سند ارزشمندی است وشرح حال مرحوم خوب نوشته شده ، خداوند رحمتش فرماید ، آنچه مهم است ، مشاغل وی در فرمانداری ، ارتش وشرکت نفت است که بهتر بود عملکرد در مشاغل یاد شده هرچند کم نوشته می شد چون از این نگارش ها وضعیت و ‌جامعه‌شناسی زمانه را می فهمیمم

آخرین نظرات
  • اقای راوند این خبر مهم. را در سایر. رسانه هم. مانند. پیام. دانش. و.......منتشر. کنند. تابیشتر. انعکاس. داشته باشد. با تشکر. اوزی. ازشیراز واقعا که برای اوز. زیبنده. نیست...
    سپاس از اقای محمد رفیع. راوند در مطلب: چرا پس از ۷ سال، خبرنگار صدا و سیما در اوز، معرفی نمی شود؟
  • اوز به عنوان یک شهرستان فرهنگی فاقد یک خبر نگار رسمی از صدا وسیمای فارس. است ودر بین شهرهای اطراف. دربی خبری تلویزنونی. است انتظار. است فرمانداری. واداره فرهنگ. وارشاد. ا...
    چرا اوز. خبرنگار صدا وسیما ندارد ، در مطلب: چرا پس از ۷ سال، خبرنگار صدا و سیما در اوز، معرفی نمی شود؟
  • تبریک و آرزوی موفقیت برای ایشان...
    لیلا -اوز در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • امیدوارم شاهد یک کشور کاملأ ملی ایران زمین باشیم که در شایستگیهای مختلف واقعا بهترینها را منصوب نموده تا تمامی اقشار و اقوام و اندیشه های مختلف کشور مفتخرانه در حال یک خد...
    اوزی در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • این انتصاب را به ایشان تبریک می‌گوییم و برایشان آرزوی موفقیت داریم...
    اوزی در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • درود و با آرزوی موفقیت ایشان...
    در مطلب: انتصاب یک شهروند اهل سنت شهرستان اوز به عنوان سرپرست سازمان مدیریت حمل و نقل بار شهرداری شیراز
  • درود بر فرهیخته بانوی شعر و ادب سر کار خانم سیلوانا سلمانپور که همچون گذشته نسبت به علاقمندی به  زادگاهش راهکارهای با ارزشی ارائه دادند  و تلاش  و کوشش عزیزان به ویژه در...
    علی انجام در مطلب: حمایت قاطع سیلوانا سلمانپور از فعالیت های فرهنگی مردم اوز
  • کاری انجام نشده وکاری. نکرده اند که شما تشکر. وتمجید میکنید کمی صبر کنید تا معلوم شود چند مرده. حلاجند...
    خدمت جناب. بازرگانی در مطلب: پیام تبریک موزه مردم شناسی اوز به سعید شریفی به مناسبت انتصاب ایشان به عنوان رئیس دفتر نماینده مجلس
  • ازین اخبارها خیلی زیاد. شنیده ایم. اما چندان تاثیری برای مردم. وشهر. اوز. ندارد...
    اوزی. معلم در مطلب: حضور دبیر خانه کتاب اوز در نمایشگاه تهران
  • خبر مسرت بخش ارتقا شهرداری خدمت همه شهروندان و همشهریان عزیز تبریک میگویم. و سپاسگزارم از زحمات شورای شهر و شهردار محترم...
    احمد از شیراز در مطلب: درجه شهرداری اوز ارتقا یافت