دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴
 |  5/ آگوست/ 2022 - 11:10
  |   نظرات: ۲ نظر
964 views

قصه ماه زرشک و ماه مهوه

 

 

 

 

 

 

 

  قصه ماه زرشک و ماه مهوه

 

 فاطمه معصومی: روزی روزگاری دو خواهر انگشتی که از حد معمول انسان ها کوچک تر بودند، در ظرف شیشه ای برنج زندگی می کردند. ردپای یکی از آنها به قرمزی و دیگری به مشکی می زد.
نام رد پا قرمز « ماه زِرِشک » و نام رد پا مشکی « ماه مَهوَه » بود.
آنها بسیار خوش خنده و فعال بودند. به گونه ای که به لای جرز دیوار هم می خندیدند و با همدیگر به کوهنوردی رفته، سپس دانه های برنج می کاشتند. بعد برای آن دانه آب می بردند.

در یکی از داستان های خواهرانه شان، حین کاشت برنج، ماه زِرِشک گفت: بالاخره این دونه ها خوشه می شن و می تونیم با سایه شون بازی کنیم.
ماه مَهوَه پاسخ داد: البته که هر چی کاشتیم، ده برابرش حتی سایه و آسودگیش رو دریافت می کنیم.
خواهرها شروع کردند به قهقهه زدن که ناگهان یک دختر انگشتی هزارپا با ارتش موریانه اش از یک غار چند سانتی بیرون آمدند. 

 

دختر هزار پا گفت: سلام، این همه سر و صدا برای چیه؟!
ماه مَهوَه گفت: سلام، ما خیلی خوشحالیم که با جون و دل برنج کاشتیم.
دختر هزار پا گفت: صدای شما مانع دست آوردهای منه.
ماه زِرِشک و ماه مَهوَه خندیدند و گفتند: چطور ممکنه؟!
دختر هزار پا پاسخ داد: برای پیدا کردن جواب سوالتون بهتره با من به غار بیایید.
خواهر ها قبول کردند.
دختر هزار پا به تختخواب پنبه ای خود رفت، چشم هایش را بست و گفت: من با تصویر سازی ذهنی که مثل فیلمی از خواسته هام هستش، هرچیزی که بخوام رو به دست می ارم.
ماه مَهوَه گفت: یعنی از این همه پاهایی که داری استفاده نمی کنی؟!
دختر هزار پا گفت: نه
ماه مَهوَه و ماه زِرِشک با کمال تعجب، زدن زیر خنده!!!
دختر هزار پا گفت: اگر سکوت کنید، نتیجه ی ذهن فعال و باور قلبی منو می بینین.
خواهر ها سکوت کردند.
یکدفعه از سقف، قطره قطره آب سرد چکید!!!
دختر هزار پا گفت: دیدید چه جوری از طریق درونم، بیرونم رو پر برکت کردم.
ماه زِرِشک گفت: شاید چکه کردن آب، دلیل علمی داشته باشه و بابت نداشتن اطلاعات کافی، فکر می کنی دست آورد خودته.
دختر هزار پا عصبانی شد و به موریانه ها دستور داد، آنها را از غار بیرون کنند.
موریانه ها دور آنها حلقه زده و آنها رو کول کرده، سپس به بیرون بردند.

ماه مَهوَه گفت: من فکر می کنم دختر هزار پا، پر از دست آورد های خیالیه خودشه وگرنه به جای استفاده از پاهای موریانه و عصبانیتش، از ذهنش برای کنترل ذهنمون استفاده می کرد.
ماه زِرِشک حرف خواهرش را تایید کرد و گفت: من مطمعنم هر تغییری نیازمند حرکته و خوابیدن و خیال بافی کافی نیست.
سپس خواهرها به مسیر خود ادامه دادند. ناگاه متوجه شدند ابتدای کوه، برف نشسته است.
به راستی که در مرز باریکی از فصل زمستان و بهار بودند، پس نشستن برف سر کوه و چکه های آب سرد از دل کوه کاملا طبیعی بود.

   

 

 

 قصه پرداز

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

2 Responses to “قصه ماه زرشک و ماه مهوه”

  1. ناشناس گفت:

    بسیار زیبا و نیک بود دختر عمو امیدوارم هر چه ززودتر و بیشتر به عرصه های پیشرفته و باور نکردنی راه پیدا کنی

  2. ناشناس گفت:

    بسیار عالی و پر از معنا ومفهوم

آخرین نظرات
  • با تشکر از خانم راوند که مطالبات را به زیبایی و با حفظ انسجام مطلب نوشته اند. و با امید به تحقق آن ها....
    ابراهیم احمدی در مطلب: درخواست مردم اوز از استانداری: تسریع در استقرار ادارات و افزایش پرسنل آنها
  • درزمان فرمانداران. سابق. اوز مرتب درسخنرانی ها درباره. تاسبس ادارات جدید. در اوز صحبت میشد اماخانم هاشمی فرماندار جدید. صحبتی ونظری. درباره. ادارات جدید. در اوز نمی کنند...
    پیش نهاد. به. فرماندار. بومی شهرستان در مطلب: درخواست مردم اوز از استانداری: تسریع در استقرار ادارات و افزایش پرسنل آنها
  • درخواستها ومطالبات مردم اوز. از استانداری. باید توسط. فرمانداری اوز ( خانم هاشمی ) پیگیری. ودنبال. شود. وبه مردم هم. اطلاع رسانی. کنند که تاکنون ایشان درباره تاسبس ادارات...
    قابل توجه فرماندار محترم. اوز در مطلب: درخواست مردم اوز از استانداری: تسریع در استقرار ادارات و افزایش پرسنل آنها
  • در بسیاری از شهرهای. تازه تاسیس ادارات جدید. مستقر میکنند. اما نوبت اوز که می. رسد مقامات. استانی. میگویند که در شرایط. فعلی. امکانات ونیرو. نداریم. ایا این بی عدالتی. وت...
    چرا برای اوز تبعیص. قایل میشوند ؟؟ در مطلب: درخواست مردم اوز از استانداری: تسریع در استقرار ادارات و افزایش پرسنل آنها
  • افرین برخانم راوند که حرف دل همه مردم اوز. را می زنند در شهرهایی که همزمان. بااوز ارتقا. پیدا کردند مانند ( بیضا. زرقان. خفر و......) اکثر. ادارات مهم وموردنیاز مردم. مثل...
    فرماندار محترم. واستانداری فارس پاسخ دهند در مطلب: درخواست مردم اوز از استانداری: تسریع در استقرار ادارات و افزایش پرسنل آنها
  • الحق، چرا اینچنین است؟...
    محمد فاروق رکنی در مطلب: درخواست مردم اوز از استانداری: تسریع در استقرار ادارات و افزایش پرسنل آنها
  • سلام ممنون، اطلاعات کامل و ارزشمندی بود. تعدادی از موارد را نمی‌دانستم. برایم خیلی جالب بود....
    در مطلب: رَبعِ رشیدی، نخستین شهر دانشگاهی ایران
  • روحشان شاد یادشان گرامی اجرشان با خداباوران همیشه ماندگار...
    در مطلب: تصویری از بازرگانان اوزی در دبی در سال ۱۳۲۹ شمسی (۱۹۵۰ میلادی)
  • درود و عرض ادب جناب فروغی عزیز مثل همیشه بی عیب و نقص،، پاینده باشین و سرافراز...
    در مطلب: قدردانی هیئت امنای برکه های اوز از مردم، به خاطر مشارکت فعال در امر پاکسازی ممر مجموعه ۲۰ برکه
  • عالی دست شما درد نکند...
    در مطلب: دنیا به کجا می رود؟