چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴
 |  25/ آگوست/ 2021 - 11:01
  |   نظرات: بدون نظر
1,544 views

(قدرا پرمون) خاطرات کارهای صبحگاهی خانه پدری در زمان قدیم اوز

 

   

 

 

 

 

 

 خاطرات کارهای صبحگاهی خانه پدری در زمان قدیم اوز

خاطراتی از زمان قدیم اوز در خانه پر از مهر و محبت پدر که هرگز فراموش نخواهد شد . افسوس که دیگر آن روزهای خوش کودکی بر نخواهد گشت ، یادش بخیر.
به پنجاه سال قبل بر می گردیم ، دختر بزرگ خانواده بودم دختری ده ساله شاد و زبر و زرنگ ، همیشه کمک حال مادر ، چون آن زمان دختران بزرگ خانواده پا به پای مادران کار می کردند و بزرگتر ها عقیده داشتند که دختر باید صبح زود از خواب بیدار شود و کمک حال مادر باشد ، راه و روش خانه داری را بیاموزد تا در آینده در زندگی شخصی اش کار بلد باشد و درمانده نشود .

صبح هنگام در اطاق را باز می کنم و به حیاط خانه می روم ، از تابش نور آفتاب بر روی دیوار خانه همسایه می فهمم که چه موقعی از صبح است ، از صدای به هم خوردن النگوهای دستان زحمت کش مادرم که خمیر فطیر را چانه می کرد و بوی خوش عطر نان تازه بر روی بِرزَه متوجه می شوم که در آشپزخانه مشغول پخت نان می باشد. آن زمان نانوایی نداشتیم و مادران هر روز نان تازه می پختند .خودم را به آشپزخانه می رسانم، مادر را می بینم ، احساس می کنم که به همکاری من نیاز دارد ،بعد از شستن دست و صورتم به کمکش می روم ،اول باید به خروس و مرغ های درون لانه آب و دانه بدهم ، آن زمان در اوز سوپری نداشتیم که تخم مرغ بخریم ، تخم مرغ های درون لانه را جمع آوری کرده و به درون سبد پلاستیکی کوچکی می گذارم . بعداً به سراغ بزی می روم که در خانه داشتیم ، باید شیر بز را بدوشم و به کوچه ببرم، که همراه بزهای همسایه توسط چوپان مهربان محله مان برای چرا تا غروب به صحرا برود ، و گرنه در خانه تنها و گرسنه می ماند. آن زمان اکثر خانواده ها برای تهیه شیر و تخم مرغ روزانه خانواده ، مخصوصاً برای تغذیه و رشد کودکان یک یا چند بز و تعدادی مرغ و خروس در خانه نگه می داشتند ،چون مانند امروزه شیشه های پر از شیر خنک و تخم مرغ تازه درون یخچال سوپر مارکت ها نداشتیم .
سپس حیاط خانه را جارو می زنم ،صدای همسایه های مهربان را از کوچه می شنوم که با همکاری هم کوچه را آب پاشی می کردند ،من نیز وظیفه ای داشتم که به کمکشان بروم.با در دست داشتن جارو با آنها همراه می شوم .از اول کوچه تا آخر کوچه را آب پاشی و جارو می زنیم، می گوییم و می خندیم و سرتاسر کوچه مان را تمیز می کنیم .آشغال ها را درون حلب بزرگ خالی روغن نباتی می ریزیم ، چون مانند امروزه سطل های رنگارنگ وقشنگ آشغالی نداشتیم.
جارو زدن کوچه کار هر روزمان بود چون کارگر شهر داری برای تمیز کردن کوچه ها نداشتیم و با همکاری همسایه ها این کار انجام می شد . همسایه های مهربان که همیشه شریک غم و شادی مان بودند و همدیگر را دوست داشتیم.
به آشپزخانه بر می گردم ،نان های محلی و برشته و خوشمزه را که مادر پخته بود ،مهوه و روغن می زنم و درون هَسی صف می دهم. برای صبحانه چای شیرین درست می کنم ،استکان ها و کتری چای را آماده می گذارم و چند عدد تخم مرغ نیز که از درون لانه مرغ ها جمع کرده ام درست می کنم . شیر بز را با پارچه نازک و سفیدی صاف می کنم و همراه هِل و شکر درون کتری کوچکی می جوشانم .همگی دور هم صبحانه می خوریم .
بعداً با پوشیدن لباس و آماده کردن کتاب و کیف ، پیاده راهی دبستان می شوم چون سرویس مدارس نداشتیم . آن زمان مردم زندگی ساده ای داشتند ،و لی با محبت و همکاری در کنار هم زندگی می گذراندند.

نگارنده : قدرا پرمون ( پژوهشگر آداب و رسوم قدیم )

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین نظرات
  • شهرستان اوز جز. اندک شهرهایی استکه. اداره مهم وکلیدی. ( اداره کار ورفاه اجتماعی) دران مستقر. نیست ومردم مجبورند به. لار مراجعه کنند. این اداره مهم مادر مجموعه ای از سایر....
    فرمانداری وفعالان اجتماعی اوز توجه کنند در مطلب: گزارش تصویری از پرستاران فداکار بیمارستان امیدوار اوز
  • سلام یکی از برادران افغانستانی می گفت ما مستاجر آقای محمودی جنب منزشان بودیم ایشان خودشان ما را به مدرسه می رساند و برای ما لوازم تحریر تهیه می کرد یکی از دوستانم تعریف م...
    در مطلب: تجلیل از محمد محمودی توسط بنیاد نیکوکاران امیدآفرین
  • با سپاس فراوان برای موافقت ایشان! نمی دانستم برای چنین نشست هایی هم نیاز به مجوز هست......
    سعیدسیفایی در مطلب: با موافقت فرماندار شیراز، نشست های دوره ای اوزی های ساکن شیراز، بار دیگر برگزار می شود.
  • با عرض سلام وتشکر از همشهریان عزیزی که زحمت کشیدن وقت گذاشتن برای پیشرفت شهر اوز وابادانی آن ممنون وسپاسگزاریم امیدوارم که همیشه در امر خیر موفق وسربلند باشیدخداوند یارو...
    در مطلب: با موافقت فرماندار شیراز، نشست های دوره ای اوزی های ساکن شیراز، بار دیگر برگزار می شود.
  • با سپاس از خانم دکتر اسدی مسول بومی شهرستان که با عشق. وعلاقه به افراد نیازمند کمک میکنند. اینشالله موفق باشند. که مایه افتخار هستند جمعی از بانوان همشهری در اوز...
    سپاس از خانم دکتر اسدی در مطلب: مصاحبه اختصاصی با دکتر فاطمه اسدی رئیس اداره بهزیستی شهرستان اوز
  • اقای بازرگانی فردا چهار شنبه بین ساعت ۹ تا ۱۰ ریس علوم پزشکی. لار با تلفن (سامد ۱۱۱) به سوالات مردم درباره بهداشت. ودرمان. وبیمارستان های منطقه. پاسخ میدهند لارم است جناب...
    قابل توجه. مهندس شریف بازرگانی در مطلب: گرایش ها «ترندها»، موج های بی پایان دنیای امروز
  • خدابیامرزدش روحش شاد...
    در مطلب: عکس خاندان محمودیان در سال ۱۳۲۱ و یادی از مرحوم ابراهیم محمودیان آموزگار کوشای اوزی
  • گراش چندین سال است که بیمارستان خودرا به قطب درمان جنوب تبدیل کرده اما اوز نتوانسته آنچه را که داشته حداقل حفظ کند جای بسی تاسف است ....
    در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز
  • هیات امنای بیمارستان اوز چرا بفکر رونق بیمارستان و ویزیت هرچه بیشتر بیماران با دکترهای فوق تخصص و متخصص نیستند . با این حجم از کمک خیرین باز هم باید دچار کمبود باشند....
    در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز
  • بیمارستان اوز چه زیر نظر. لارستان ویا فارس باشد تفاوتی ندارد مهم مطالبه گری مردم ومسولان. در اوز. است که باید برای تجهیزات ان. اقدام نمایند وبصورت مستمر برای ایجاد بخشهای...
    مشکل بیمارستان اوز چیست ؟؟؟ در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز