( کوشیار ضیایی) سپاس و تقدیر از نگارخانه داران فعال فارس
دوستان عزیزم درود
ورود نیروهای جدید مرا به وجد آورد تا متنی بنویسم در خوشامد دوستان نو و فضایی متصور شوم پر امید برای مسیری پیش رو.
اما جا دارد از نگارخانه ها و مدیرانی که علی رغم شرایط نامساعد ۲سال گذشته و اجاره ای بودن محل فعالیت ، با چنگ و دندان پرچم فعالیت های تجسمی و نگارخانه های استان را برافراشته نگاه داشتند بی ادعا و با اتکا به نیروی اراده و توان شخصی و بدون پشتوانه های سیستمی و دولتی پابرجا ماندند، یادی کنم و سر تعظیم بر این جسارت و پایداری فرود آورم.
به واقع باید این مبارزان عرصه هنر را قدر دانست.
اینکه امروز ورود نیروهای جدید ما را به وجد می آورد، نه اینکه شاهد چنین رویدادهایی نبوده ایم و مراکز فعالی نداشته ایم، فراموش نمی کنیم که سالهای۹۵ تا ۹۸ شیراز بعد از پایتخت اقتصادی و سیاسی کشور، فعال ترین پایگاه تجسمی کشور بود و بیشترین تعداد نگارخانه های فعال کشور را داشت. تا جایی که تعجب دست اندرکاران کشوری را برانگیخته بود و گزارش های ما را با بازدیدهای مختلف آزموده بودند.
اما امروز با ناملایمات مختلف به جایی رسیده ایم که به سختی ۴ تا ۶ نگارخانه همچنان پابرجا، راه و مسیر پیشین را ادامه می دهند.
من به نوبه خود از این مدیران مستحکم و پرتوان که ماندند و با نگاه همچنان حرفه ای، اختصاصا به هنر پرداختند و حرفه خود را حفظ کردند و پایگاهی شدند تا روزگار خوش دیروز را یادآور باشند، قدردانی کنم.
” جم ” ۱۲ ساله، که توسعه خود را با روزگار کرونا زده در هم تنیده دید، اما همچون همیشه ماند و نه تنها خودش بلکه پایگاه و مامنی شد برای دیگرانی که ناملایمات روزگار قصد حذفشان را داشت! جم این خالص ترین نگارخانه فارس؛ ماند و همچون پرنده فلزی پایدار سردرش، نغمه خوان نگارخانه های شیراز شد.
” سروناز ” که با آمار بیشترین رویدادهای برجسته هنری بخش خصوصی فارس، سرمنشا تحولات هنری نگارخانه های شهرمان شد و الگویی که هرکه آمد خواست چون سرو او ناز خرامان کند و چراغ روشن هنر نگارخانه داری را با چنگ و دندان نگاه داشت.
از مجموعه ” آبان ” یاد کنم که پایگاه خود را حفظ کرد تا امیدی باشد برای عکاسان حرفه ای شهر .
یاد ” هان ” و ” محلاتی نازنین ” از یاد نمی رود که مجموعه ای مستحکم ساخت تا بعد از خودش همچنان ادامه دهنده مسیر روشن هنر نوگرا باشد .
” هنر شیراز ” که در روزگار نه چندان دور سردمدار نگارخانه ها بود و با سابقه دیرین خود اکنون کنج نشینی هنر شیراز را سرلوحه کرده تا پایداری اقتصاد هنر را معنا کند.
” مانی “را بگویم که با رویکرد متفاوت خود، چتری شده تا بسیارانی دل به میزهای پرامید او بسته روزگار گذرانند.
” شریف اوز ” که با شرافت پرچم گالری شهرستان ها را در موزه نگهبان است.
” پیرسوک ” پرنشاط که همچنان سازندگی در این عصر نامراد سرلوحه دارد و هنر درهم تنیده و محوریت ” تاروپود” که فعل باهم بودن را چه زیبا صرف می کرد.
زنده ایم با خاطرات ” هنرمعاصر” ، آشناییم با دلتنگی های ” آشنا ” ، سو سو می زند نگاهمان با تلاش جوانان پرامید ” سو” ، روزگار پر رونق ” نارنج ” این نگین خالص هنر و اقتصاد هنرمندان جوان، امیدواریم با یاد و خاطرات نه چندان دور ” وصال ” ، احسنت بر ماندگاری ” طرح ” ، قلب تپنده نقاشی ایرانی در ” نیل” ، زرق و برق ” شیرازی وصال ” ، امیدآفرینی راستین ” مهر ” ، ” تجسم شیشه ” های رنگارنگ با حجتی مهربان، ” آی ” بلند فرهادی، فضای حرفه ای و هنری ” زی ” ، جنب و جوش هنری ” اندیشه ” محور با ” ایمان ” رحیمی، زایندگی و سربلندی ” آب ” ، ” خاک ” پاک فرخی، روح بلند و سنت نوین ” سی راه” ، جنب و جوش نگاره ها در ” به نگار” ، سروش پرمهر ” مهستان ” و زندگی ” رومی ” به سبک ایرانی و همه آنهایی بودند و امید روییدن دوباره شان ماندنم را دلیل است.
اینها همه روزگار روزهای پرامید هنر شهرمان را ساخته اند و جاداشت تک تک شان را یاد کنم و قدر شناسم.
آنان را هم که جا افتادند پوزش طلبم. و زمینه را مهیا داریم برای دیگرانی که باز خواهند آمد و سبز خواهند کرد دشت امید میهنم را.
سربلند باشید.