«اوز» الگوی توسعه متوازن ، مقایسه ای تطبیقی بین اوز و بنارویه
( بدریه جوکاری ) : پیشتر از اوز نوشتهام، این شهر دوست داشتنی. اینجا میخواهم به یک مقایسه تطبیقی بین زادگاهم بنارویه و شهر اوز دست بزنم. شاید تا همین چند سال پیش من هم مثل خیلی از اوزیها نمیدانستم چقدر گویشمان به هم نزدیک است. گویش زبانی که اوزیها در مناقشه و گیرودار بحث بر سر انتخاب نامی برای زبان اچمی یا لارستانی جنوب فارس، آن را «خودمونی» مینامند و چه اسم زیبایی.
آدم با آن احساس راحتی میکند. از اسم زبان پیدا است که آدم اگر در تهران باشد یا لندن، نیویورک یا دبی، دوست دارد با رفیقی با همین زبان درد دل کند و تا عمر دارد فراموشش نشود خودمونی حرف زدن را. گویش مردم بنارویه فارغ از کشیدگی و پیچ و خم لهجه لاریها و گراشیها، به اوز نزدیکتر است.
معمولا در جنوب فارس نام بنارویه را در کنار و در مقایسه با «جویم» میآورند؛ شاید بدان خاطر که این دو شهر همسایه در قدیم پیوستگی عمیقی داشتهاند؛ اما درباره زبان مورد تکلم، بنارویه بسیار به اوز نزدیکتر است.
در اوز یا بنارویه کودک لب به زبان خودمونی میگشاید ولی در جویم بیشتر جوانان و میانسالان دیگر قادر به تکلم به این زبان نیستند چه آنکه در مورد حفظ آداب و رسوم مراسم مختلف سنتی نیز چنین است. معمولا شهرهایی مثل جویم و جهرم که فرهنگ زبان باستانی خود را به گوشهای راندهاند، بیشتر به سمت پیشرفت هل داده شدهاند؛ اما اوز خود را در این کارزار ناگزیر نیافته است؛ هم اصالت و فرهنگ و زبان خود را به عنوان گنجینهای جدا ناشدنی حفظ کرده و هم شتابان به سوی پیشرفت دوان است و این همزیستی مدرنیته و سنت، نبوغ می خواهد.
اوزیها برحسب همین روحیه قدرشناسی میراث گذشتگان، تمام آثار ملموس و ناملموس خود را حفظ کرده اند. برکهای (آب انباری) در اوز نمییابید که مخروبه باشد و برعکس اوزیها با صرف هزینههای ساماندهی شده، سعی در مرمت، بازسازی و حتی ایجاد برکهها دارند؛ امری که در بنارویه به شدت مغفول مانده است تا جایی که با قاطعیت به شما بگویم: اگر در بنارویه برکهای دور از شهر دیدید یقین بدارید که هنوز دست مبارک شهرداری و مسئولان و مردم بدان نرسیده تا به مخروبهای تبدیلش کنند. وگرنه بنارویه کم آثار تاریخی و برکه و بادگیر نداشته است.
یکی از مهمترین مولفههای پیشرفت، توسعه دانش در همه زمینهها است و در مقابل مهمترین علت عقبماندگی، دوری از خردورزی و دانشاندوزی است. شاهد من این سخن بسیار والا از پیامبر اکرم(ص) است: «یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است».
بنارویه از این بُعد نیز دچار فقری سازمانیافته است. فقری که هم مسئولان بالادست، هم مسئولان درون جامعه بنارویه، هم نخبگان و هم مردم بدان دامن زدهاند. این در حالی است که اوز الگوی توسعه دانش را در همه زمینهها طراحی و دنبال کرده است.دانش اندوزی در این شهر آرام، جایگاه ویژهای دارد. از رسیدگی خیرین به امر والای آموزش و پرورش گرفته تا طراحی شهری که قلم را ارج مینهند. اوز تا آنجا پیش میرود که میشود نامزد پایتخت کتاب کشور و بنارویه تا آنجا افول میکند که حتی از اداره آموزش و پرورش محروم است، رشتههای بسیار مهمی مانند تجربی را ندارد، از وجود مراکز آموزشی غیرانتفاعی و دانشگاهها محروم است و تنها کتابخانه آن سالها است اقامتگاه احشام است!
باید نوشت. باید درس گرفت. نمیتوان دائم گریخت و سانسور کرد. باید با آگاهی تمام از داشتهها و نداشتهها، از زیباییها و کاستیها گفت. از قلعههای چند هزارساله سترگ، قد برافراشته بر قامت بنارویه. باید پرداخت به قدمت بنارویه کهن. باید به جلو گام برداشت و برای این دو شهر زیبا آرزوی توسعه، توسعه و توسعه کرد.
( این یادداشت پیش از این در فصلنامه «با پیام دانش اوز» منتشر شده است )
عکاس : سلمان بشکار
نگارنده : بدریه جوکاری ( کارشناس ارشد مدیریت رسانه )
بارگذاری مطلب : عرفان براهیمی ( معاون فنی پایگاه خبری موزه اوز )
تاسیس اداره آموزش وپرورش دربنارویه که واقعا حق مردم است باید با مطالبه وجدیت افرادی مانند شما خانم جوکاری ایجاد شود شهرهای کوچکتر منطقه مانند جویم وبیرم سالهاست که دارای آموزش وپرورش منطقه ای ومستقل هستند شما ها باید از طریق شورای شهر وفعالین بنارویه وبا کمک. نماینده مجلس این کار مهم را دنبال کنید زیرا این کار اساسی وزیر ساختی است
با عرض ادب و احترام و درود به خانم بدریه جوکاری
فرهنگ کهن شهر باستانی بنارویه ارتقاء نمی یابد مگر به همت والای نو اندیشان و جوانان با استعدادی که در این شهر تعدادشان بسیار است که می بایست در زمینه ادب و فرهنگ بنارویه فعالیت مضاعف داشته باشند.
با آرزوی موفقیت روزافزون برای شما
بهمن طاهری از شیراز