یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴
 |  30/ ژانویه/ 2024 - 1:43
  |   نظرات: بدون نظر
930 views

مکه، اولین بار که دیدید، چه احساسی داشتید؟

 

 

 

 

 

شبنم قاسمی فرد

سوال مشترکی که وقتی از خانه خدا برمی گردی، همه ازتو‌ می پرسند. احساسی که توصیفش را جز برای خودت نمی توانی بیان کنی. جایی که روح و جسمت در آرامش است، انگار فقط همان نقطه از زمین که هستی برایت، از تمام دنیا کافیست. روبروی خانه خدا نشسته ای و قلبت به همان نقطه از زمین متصل شده و آرامش حقیقی را درمی یابی.

از روزی که تصمیم به زیارت خانه خدا می گیری وسایلِ مورد نیازت را آماده می کنی. لباسِ بلند برای آقایان، برای خانم ها عباهای جلو بسته با مقنعه های مخصوص و بلند. کفش راحت و جوراب های مناسب برای راه رفتن های طولانی. کوله پشتی برای وسایل کوچک مثل قرآن، سجاده، تسبیح، پول و غیره.

در هواپیما، در نقطه ای که باید احرام بسته شود، اعلام می شود که به نقطه میقات رسیده اید و مسافرانِ حرم، لبیک گویان با نیت عمره، مسیر را ادامه می دهند. به سرزمین مکه وارد می شوی و پس از گذاشتن وسایل در هتل ، همچنان لبیک گویان به سمت مسجد الحرام می روی. تپش قلبت بالا می رود، قدم هایت را سریع تر برمی داری تا زودتر به حرم برسی.

لحظه ای که در آنجا پا می گذاری، وارد دنیای دیگری می شوی. زمین و آسمانش نورانی است، هیچ چیز دیگری را نمی بینی مگر خانه خدا، دوست داری لحظات بایستند و تو وقت بیشتری را در آنجا بگذرانی، همه در حالِ عبادت هستند. به صحن می روی و طوافت را شروع می کنی. هفت دور باید دور خانه خدا طواف کنی، قدم زنان، زبان و قلبت دعاگویان، و دستانت گاهی به سمت آسمان، هفت دور را به پایان می رسانی، و بعد از آن، دو رکعت نماز می خوانی. به سمت آب زمزم که درهمه سمت گذاشته می روی و می نوشی و بعد به سمت صفا و مروه برای سعی می روی. دعاهای مختص هر قسمت از این مناسک را می خوانی و باز هم هفت بار صفا و مروه را قدم زنان انجام می دهی. در آخر، مقدار کمی، به اندازه یک بند انگشت، موهایت را می چینی و اینگونه عمره ات را به پایان می رسانی.

اما تو حسِ قشنگی را درونت احساس می کنی. سبک شده ای، خیالت راحت شده و امید به درگاه پروردگارت داری و می دانی دست خالی رهایت نمی کند، قلبت آرام گرفته و‌ احساس نزدیکی بیشتری به پروردگارت می کنی. تکه ای از قلبت برای همیشه آنجا به جا می ماند و بعد از این دیدار، تسلیم پرودگارت می شوی.

از خداوند تجربه این حس زیبا و غریب را برای همه خواستارم.

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین نظرات
  • باسلام وخسته نباشید دست مسعولیندرد نکند انشالله که همیشه دستشان درراه آبادانی وزیبایی شهر پر ثمر باشد...
    در مطلب: سنگفرش جلوی موزه مردم‌شناسی اوز، یکی دیگر از خدمات شهرداری و شورای شهر اوز
  • انگار بلوک سیمانی هست تا سنگفرش...
    در مطلب: سنگفرش جلوی موزه مردم‌شناسی اوز، یکی دیگر از خدمات شهرداری و شورای شهر اوز
  • Fantastic It was amazing and wonderful museum So thanks about this reporting...
    امید محمدی در مطلب: جایی که زمان نفس می‌کشد؛ روایتی از موزه مردم شناسی اوز
  • اخه کی تو مسیر آب خونه میسازه که اینا میخوان این کار غیر اصولی رو انجام بدن...
    در مطلب: اطلاعیه هیأت امنای آب انبارهای اوز در مورد مجموعه ۱۹ برکه شهر اوز
  • آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا......
    سعیدسیفایی در مطلب: بیانیه ستاد دکتر پزشکیان در مورد انتصاب جعفر راستگو به عنوان مشاور استاندار در امور اهل سنت فارس
  • تبریک به فعالین و مسولین این عرصه.... ولی اداره فرهنگ و ارشاد میشه کی؟🤔...
    در مطلب: پیام تبریک اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اوز به مناسبت روز جهانی موزه
  • درود بر استاندار گرانقدر و مردمی دکتر حسینعلی امیری که با عملکردها و انتصاب های شایسته کم سابقه و بذل توجه به درخواست‌ها و مشکلات مردم و تلاش در همبستگی ادیان و مذاهب بذر...
    سیلوانا سلمانپور در مطلب: بیانیه ستاد دکتر پزشکیان در مورد انتصاب جعفر راستگو به عنوان مشاور استاندار در امور اهل سنت فارس
  • بسیار مبارک است امید است که همراه با فرماندار بومی شهرستان خانم هاشمی بتوانند منشا خدماتی خوب. وموثر. در عرصه عمران. واقتصاد. وزیر ساختهای. اداری شهرستان محروم ونو پای. ا...
    خدمت مشاور. استاندار محترم فارس در مطلب: جعفر راستگو مشاور استاندار در امور اهل سنت فارس شد.
  • خدا رحمت کند مرحوم شرفایی اهل جناح بستک که میگفت اوزیها همیشه دنبال طایفه گری. مثل. خواجه. میر. اخوند. وملا هستند. وعلت عدم پیشرفت شهرشان همین طایفه گری. است به نظر میرسد...
    طایفه گری. در اوز در مطلب: تصویر و مشخصاتی از محمد عبدالغفور ملاحسین یکی از تجار اوزی در بمبئی
  • البته‌ تنها از روی تصویر نمی‌توان به شرح حال‌ کامل‌ زندگی و شغل‌ و سایر موارد پی برد. معمولا چه از قدیم و چه امروز در اکثر عکاسی ها ملزوماتی مانند لباس‌ و کت و شلوار و عی...
    سعید هنری در مطلب: تصویر و مشخصاتی از محمد عبدالغفور ملاحسین یکی از تجار اوزی در بمبئی