مینا بازرگانی
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی ( ۷۱۸- ۶۴۸ ه.ق)، یکی از برجستهترین شخصیتهای ایران در دوره مغول است. او مردی دانشمند، ادیب و طبیب بود که به زبانهای عربی، ترکی و مغولی آشنایی داشت. وی وزیر نامی سلطان محمد خدابنده و غازانخان بود و به دستور غازانخان کتاب معروف «جامعالتواریخ» را به رشته تحریر در آورد.
خواجه رشیدالدین در دوران وزارت خود بناهای متعددی ساخت که یکی از این بناها، رَبِع رشیدی است که نماد عظمت علمی ایران بود.

ربع رشیدی، شهرکی آموزشی، فرهنگی و تاریخی در تبریز بود با بناهایی از قبیل مسجد شتوی (زمستانی)، مسجد صیفی (تابستانی) برای اقامه نماز و تدریس علوم دینی و تفسیر و حدیث، مدرسه، دارالشفاء، کتابخانه و گنبدی بزرگ برای آرامگاه خواجهرشیدالدین.
این بنا همچون شهرهای قدیمی، دارای حصار و بارویی عظیم بود. کتابخانه آن از بزرگترین کتابخانههای آن زمان به شمار میرفته با حدود ۶۰ هزار جلد کتاب در تمام زمینههای علوم آن عصر. مدرسه آن، مرکز بزرگ تحصیلات دانشپژوهان بوده است. نامهای که خواجهرشیدالدین برای دو پسرش در مورد این بنا نگاشته، گواه صادقی بر عظمت و شکوه آن است و چنین به نظر میرسد که در آن زمان رَبعِ رشیدی به منزله دانشگاهی بود که از هر علمی در آنجا تدریس میشده است و مرکز گفتمان علمی میان تمدنهای روز بوده و علاوه بر زبانهای فارسی و عربی دروس رایج به زبانهای ترکی، چینی، یونانی، عبری و مغولی تدریس میشده و چند هزار دانشجو در آن به کسب علم میپرداختهاند. این مراکز آموزشی و پژوهشی با ۴۰۰ استاد و دانشمند از نقاط مختلف جهان از چین تا شام و مصر دروسی همچون نجوم، فلسفه، فقه، ادبیات، طب و… تدریس میکردند. کاتبان و مُجلّدان زبده و ماهر برای تکثیر و حفظ کتابها فعالیت میکردند. ۵۰ جراح و پزشک حاذق از هند، مصر، شام و چین در آنجا سکونت و طبابت میکردند. خوابگاههایی مجهز برای محققان و طلاب داشتند. دارالترجمه برای ترجمه متون از زبانهای مختلف هندی، یونانی، لاتین و چینی که به فارسی و عربی ترجمه میکردند.
همچنین در این مجتمع بزرگ، کارگاه کاغذسازی، کارگاه خطاطی و تذهیب، دارالطبیعه برای تهیه دارو از گیاهان دارویی، رصدخانه برای مطالعات نجومی، دارالایتام، حمام، کاروانسرا برای مهمانان و تجار، آشپزخانه رایگان برای ساکنین، قنات و باغها برای تامین آب و فضای سبز وجود داشت.

خواجهرشیدالدین برای تامین هزینههای این مرکز بزرگ علمی، فرهنگی املاک فراوانی در بخشهایی از عراق، افغانستان، گرجستان، آذربایجان، ترکیه و عراق داشت که درآمد آن را وقف این مرکز علمی میکرد.
خواجهرشیدالدین برای ساماندهی این املاک وقفی، وقفنامهای تنظیم و تدوین کرده بود که به «وقفنامه رَبعِ رشیدی» معروف است. این وقفنامه عظیم و قطور به صورت کتابی به قطر شاهنامه و با خط خوش که خواجهرشیدالدین در جای جای آن در حاشیه صفحات مطالب را تصدیق و تائید کرده است و در نتیجه ارزش وقفنامه با خط و امضای او چند برابر شده است. نسخهای از آن در کتابخانه مرکزی تبریز قرار دارد و در فهرست میراث مستند سازمان یونسکو به ثبت رسیده است.

این شهر علمی و با شکوه پس از قتل خواجهرشیدالدین در سال ۷۱۸ هجری قمری مورد غارت و تخریب قرار گرفت و به تدریج از رونق افتاد. شاردن سیاح معروف فرانسوی که در سال ۱۰۸۴ ه.ق به ایران مسافرت کرد ضمن شرح این بنای عظیم میگوید صد سال قبل شاهعباس کبیر دستور به تعمیر ربع رشیدی داد ولی شاهان دیگر صفوی توجهی بدان نکردند و دوباره ویران شد.
ربع رشیدی در شمال شرقی شهر تبریز در ناحیه تاریخی بیلانکوه که امروزه بیشتر با عنوان محله عباسی شناخته میشود قرار دارد. این بنای عظیم تاریخی در سال ۱۳۵۴ شمسی با شماره ۹۴۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.


اوحدی مراغهای در جام جم خود که آن را به تشویق خواجهغیاثالدین محمد فرزند خواجهرشیدالدین فضلالله سروده و عمارت ربع رشیدی را به چشم خود دیده قطعات و اشعاری چند در توصیف آن به نظم آورده که بدین گونه است:
ای همایون بنای فرخنده
که شد از رونَقت طَرَب زنده
طاق کسری زدفترت کسری است
هشت جنت زانگشتت قصری است
خاک از مشک و سنگت از مرمر
بادت از خلد و آبت از کوثر
چون زسرخاب روی شاهد سنگ
داده سرخاب را جمال تو رنگ