( محسن نامی ) یاد زمان مدرسه ، درس حساب و هندسه با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همشهریان عزیز و دوستداران موزه ی مردم شناسی اوز این دلخوانده را به یاد دوران مدرسه و خاطرات خوش آن دوران سروده ام و…

             امسال شهرم اوز ، بهار را می بیند ؟ دفتر خاطرات را ورق می زنم و بهار با کرنا را می خوانم . هر روز صبح های بهاری قرنطینه، پنجره ها را که باز می کنم، التهاب بهار در رنگ برگهای درختان باغچه و گلها…

          ( سعید هنری ) خرافه‌گرایی و گمان بد و آسیب‌ به اعتماد مردم‌ اعتقاد به باورهای خرافی از دیرباز با انسان‌ همراه‌ بوده‌ و از علت‌های مهم‌ آن‌ نادانی و جهل و عدم‌ اشراف و آگاهی از علت‌ها و یا دلایل اتفاقات پیرامون زندگی بشر…

          زنده یاد اسحاق محمودیان و سنگ قبر افسر انگلیسی زنده یاد عمویم اسحاق محمودیان می گفت :  در اواخر دهه چهل که مدیرکل اداره آبادانى و مسکن ( اداره راه و شهرسازی کنونی ) بندرعباس شدم، به قشم رفتم و ماشینى دربست کرده تا سراسر…

کمتر کسی از ما ایرانیان داستان دوازده برادر و ننه سرما و چله بزرگ و چله کوچک را برای بچه‌ها و نوه هایش تعریف می‌کند. متن زیر را بخوانیم و به اشتراک بگذاریم، تا نسل امروزمان هم اینها را یاد بگیرند.     –  چله‌ بزرگ ( به مدت ۴۰ روز…

          ( ابراهیم محمودیان) برج تاریخی جلالی مسقط و شعری به زبان فارسی در مورد آن    قلعه جلالی (به عربی: قلعه الجلالی) قلعه‌ای در بندر قدیمی مسقط، پایتخت عمان است. این قلعه توسط پرتغالی‌ها در زمان فیلیپ دوم در دهه ۱۵۸۰، پس از دو بار…

        در و سردر خانه حاجی محمد حاجى زینل اوزى( معروف به فریدونى )در بندر لنگه متن کنده کاری شده بر روی چارچوب درب ورودی منزل حاجی محمد حاجی زینل اوزی ( فریدونی ) در بندرلنگه به صورت زیر می باشد :  بسم الله الرحمن الرحیم  نصر…

          بزرگترین هدیه گذشت ، آرامش است شایعه و رواج آن در جامعه یکی از معضلات اخلاقی بزرگ است که گاهی اوقات در قالب و لباس های جدیدی رخ نمایی می کند و باعث آسیب رساندن به جامعه می شود، هرچند که شایعه پرداز نیز نمی‌تواند…

        ( فایزه رضائی ) بازدید مربی بین المللی یوگای خنده و تیم دپارتمان ریتم و گیم ایران از موزه مردم شناسی اوز  اصغر تنهایی مربی بین المللی یوگای خنده – مربی بین المللی بازی و ورزش کودکان – عضو اتحادیه جهانی دراماتراپی (نمایش درمانی) – مربی…

          جشن خنده در روز مرگ مادر   اصغر مگه میشه؟ مگه داریم؟ اونم توی این دوره زمونه؟ آخه چطوری؟ با چه حالی؟ آقا تو… تو اصغر تنهایی … ولی بعید می دونم تنها باشی… حداقل اینکه الان تنها نیستی… توکه خنده هات، عصاره و چکیده…