پنج شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴
گزیده اخبار
 |  5/ آگوست/ 2022 - 10:33
  |   نظرات: ۲ نظر
682 views

خاطرات من از سیل اهواز در زمستان١٣۴٧

 

 

 

 

 

 

 

 خاطرات من از سیل اهواز در زمستان١٣۴٧

 

ابراهیم محمودیان:  من کلاس اول بودم ، اسم مدرسه ام یادم نیست، به نظرم دو طبقه بود. پسرعمویم ابراهیم محمودیان معلم کلاس چهارم بود.
یک روز دیدم شاگردان مدرسه توى سوراخى در دیوار مدرسه نگاه می کنند، منهم رفتم نگاه کردم چیزى جز آب ندیدم، نگو که بچه ها اندازه بالا آمدن آب رودخانه کارون که در نزدیکى مدرسه بود را نگاه می کردند. چند روز گذشت، یک روز صبح که از خواب بلند شدم ، دیدم تشکم تر است، گفتم حتما شب خودم را خیس کرده ام، به روى خودم نیاوردم و به مدرسه رفتم. ظهر که برگشتم دیدم مادرم با پارچه دارد در آشپزخانه و حمام آب کف زمین را جمع می کند، تعجب کردم که آب از کجا دارد می اید، دیدم آب خودبخود از سوراخ چاهک بالا می زند، به خاطر سیل آب زه بالا آمده بود،

   

 

 

 

پس از یکى دو روز آب تا زانو در طبقه اول خانه مان بالا آمد و ما به طبقه دوم نقل مکان کردیم، صاحبخانه نادان مان با پمپ آب را می کشید، انگار که آب از بیرون و خیابان سرازیر خانه مان شده. پس از دو سه ساعت خشک شدن کف طبقه اول، آب مثل فواره دوباره از چاههاى توالت و حمام و آشپزخانه بالا می آمد.

مدرسه مان که کنار رودخانه کارون بود براثر طغیان کارون خراب شد و ما را به دبیرستانى در آن حدود منتقل کردند. از بخت بدمان پدرم لنگه بود و مادر بیچاره ام سرپرستى ما را در این روزگار بد به عهده داشت، البته عمویم رئیس محمود اهواز بود ، ولى او هم خودش و خانواده اش مانند ما اسیر سیل بود. زیرزمینى داشتند که چندین پله داشت و گود بود، که بر اثر بالا آمدن زه آب، مانند برکه پر آب شده بود.
در این روزهاى سخت، دایى پدر و مادرم ، محمد شاه فرزین، به داد ما رسید و با هلى کوپتر شیر و خورشید سرخ همراه با دکتر حسین خطیبى مدیر کل شیر و خورشید ایران که دوست صمیمى اش بود، به اهواز پیش ما آمد و قوت قلبى براى مادرم شد.
یادم است که یک شب گفتند که سیل از خیابان هم وارد خانه مان می شود، به نظرم مادر و مادر بزرگ و دایى بزرگمان تا صبح چشم به روی هم نگذاشتند که خوشبختانه خبرى نشد.

من که بچه بودم ، می گفتم خوب است که لنجى درست کنیم و از خانه مان سوار بر آن برویم لنگه پیش بابایمان.
برادرم مرفى ( محمد رفیع) یک روز در خانه ماهى کوچک سیاه رنگى گرفت.نمی دانم چقدر خانه و ساختمان خراب شد و چه تعداد مردم تلف شدند، خدا می داند.در لنگه هم در همان ایام باران شدید و مداوم باریده بود که به باران شش روزه پیش مردم، مشهور بود.

پس از فروکش کردن سیل، تمام شهر اهواز پر از قورباغه و جیرجیرک شد، که مردم از دستشان در عذاب بودند.
به قول مادرم، یک سال اهواز بودیم و با چه بدبیارى مواجه شدیم.
راستش من که بچه بودم ، آنقدر به من بد نگذشت، خوش به حال بچگى و نفهمى.

 

 

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

2 Responses to “خاطرات من از سیل اهواز در زمستان١٣۴٧”

  1. Khauleh گفت:

    Azizam Ebrahim Jaleb o shirin naveshti va mara be-yaade Ahwaz andakhti. ke kelas dahom dabiresta Shahpoor bodam. Daee Mammad Shah dar sal 44 yek bare digar az doosti ba Dr. Khatibi estefadeh kard va be Lingah amad. Dr. Khatibi waqti danest man khahar zadeh Farzin hastam marara dar aghoosh kashid chon sepas gozar komak daee bood ke vakil Larestan shodeh bood va baayeb reis majles. Man dr. Darmangah boodam. va chand mahi ba’d be Amrica amadam.

  2. مریم گفت:


    پسر عمه
    خاطره خوبی نوشتی

آخرین نظرات
  • با سپاس فراوان برای موافقت ایشان! نمی دانستم برای چنین نشست هایی هم نیاز به مجوز هست......
    سعیدسیفایی در مطلب: با موافقت فرماندار شیراز، نشست های دوره ای اوزی های ساکن شیراز، بار دیگر برگزار می شود.
  • با عرض سلام وتشکر از همشهریان عزیزی که زحمت کشیدن وقت گذاشتن برای پیشرفت شهر اوز وابادانی آن ممنون وسپاسگزاریم امیدوارم که همیشه در امر خیر موفق وسربلند باشیدخداوند یارو...
    در مطلب: با موافقت فرماندار شیراز، نشست های دوره ای اوزی های ساکن شیراز، بار دیگر برگزار می شود.
  • با سپاس از خانم دکتر اسدی مسول بومی شهرستان که با عشق. وعلاقه به افراد نیازمند کمک میکنند. اینشالله موفق باشند. که مایه افتخار هستند جمعی از بانوان همشهری در اوز...
    سپاس از خانم دکتر اسدی در مطلب: مصاحبه اختصاصی با دکتر فاطمه اسدی رئیس اداره بهزیستی شهرستان اوز
  • اقای بازرگانی فردا چهار شنبه بین ساعت ۹ تا ۱۰ ریس علوم پزشکی. لار با تلفن (سامد ۱۱۱) به سوالات مردم درباره بهداشت. ودرمان. وبیمارستان های منطقه. پاسخ میدهند لارم است جناب...
    قابل توجه. مهندس شریف بازرگانی در مطلب: گرایش ها «ترندها»، موج های بی پایان دنیای امروز
  • خدابیامرزدش روحش شاد...
    در مطلب: عکس خاندان محمودیان در سال ۱۳۲۱ و یادی از مرحوم ابراهیم محمودیان آموزگار کوشای اوزی
  • گراش چندین سال است که بیمارستان خودرا به قطب درمان جنوب تبدیل کرده اما اوز نتوانسته آنچه را که داشته حداقل حفظ کند جای بسی تاسف است ....
    در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز
  • هیات امنای بیمارستان اوز چرا بفکر رونق بیمارستان و ویزیت هرچه بیشتر بیماران با دکترهای فوق تخصص و متخصص نیستند . با این حجم از کمک خیرین باز هم باید دچار کمبود باشند....
    در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز
  • بیمارستان اوز چه زیر نظر. لارستان ویا فارس باشد تفاوتی ندارد مهم مطالبه گری مردم ومسولان. در اوز. است که باید برای تجهیزات ان. اقدام نمایند وبصورت مستمر برای ایجاد بخشهای...
    مشکل بیمارستان اوز چیست ؟؟؟ در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز
  • بیمارستان اوز تا زمانی که دارای بخش icu ( مراقبت ویژه ). وبخش سی تی. اسکن. نباشد رونق نمی گیرد ودرامدی هم. ندارد. باید بفکر راه اندازی. هر دو بخش. مذکور. باشیم. تا بیمارا...
    قابل توجه مسولان ارشد سیاسی. وبهداشتی. اوز در مطلب: برگزاری جلسه ای تخصصی،جهت بررسی مسائل درمانی و بهداشتی شهرستان اوز
  • موفق وسربلند باشن...
    در مطلب: پیام شادباش و تبریک مسئولین موزه مردم شناسی اوز به فرماندار و پرسنل خدوم فرمانداری شهرستان اوز